من رباعيات جلال الدين الرومي


حميد كشكولي
2015 / 3 / 8 - 22:54     

ترجمة : حميد كشكولي
*********************************
1
فارسي:
ای آمده بامداد شوریده و مست


پیداست که باده دوش گیرا بوده است

امروز خرابی و نه روز گشتست

مستک مستک بخانه اولیست نشست

عربي:
أيّها القادم في الصباح سكران و في حالة فوضى و اضطراب
يبدو أن الشراب قد سرى مفعوله عميقا أمس
فاليوم ليس للنزهة فهو يوم الخراب
الأولى أن تبقى في البيت ثملا في الكأس
*********************************
2
فارسي:
دانی که چه میگوید این بانگ رباب؟
اندر پیِ من بیا و ره را دریاب
زیرا به خطا ره بری سوی صواب
زیرا به سوال ره بری سوی جواب
عربي:
أتعلم ُ ماذا يقول نداء هذا الرباب؟
تعال معي واتبعني و جد الطريق َ
لأنك بطريق الخطأ تصل إلى الصواب
لأنك عن طريق السؤال تنال الجواب
****************************************
3
فارسي:
برجهْ! سَماى روح برپا شده است
وآن دف چو شکر ،حریفِ نای شده است
سَودای قدیم آتش افزای شده است
آن هایِ تو کو؟ که وقتِ هیهات شده است

عربي:
انهض! فقد قامت رقصة الأرواح
وقد أمسى الدفُّ مثل السكّر خليلا للناي
واشتدّ هواي سعيرا
فأين غدتْ واهاتك ؟
وقد آن أن نقول هيهات !
*************************************************
4
فارسي :

باران به سر گرم دلی بر می ریخت
یسیار چو ریخت,چست در خانه گریخت
پَر می زد خوش بَطی که بر من ریز
کاین جانِ مارا خدای از آب انگیخت

عربي:

هطلت الأمطار على رأس أحد العشاق المتيمين
كان المطر غزيرا فوثب يهرع إلى البيت
وثمة أوزة رفرفت بجناحيها بللتني بالرذاذ
فغطست روحي في نهر العشق الالهي
****************************************
5
فارسي:
اندر سرِ ما ؛ همّتِ كارى دگر است
معشوقهء خوبِ ما نگاری دگر است
والله ِ که به عشق نیز قانع نشویم
مارا پس از این خزان بهاری دگر است

عربي:
تدور في رأسي رحى أمر ٍ آخر
فإنّ حبيبتي الطيبة ليست من ترونَها
والله ِ فحتى الحبّ لا يكفينا
فثمة ربيع آخر لنا بعد هذا الخريف
********************************
6
فارسی :
در جان تو جانيست ، بجو آن جان را
در كوه تو كانيست ، بجو آن كان را
صوفيِ رونده ! گر توانی می جوی
بیرون تو مجو؛ ز خود بجو تو آن را

عربی:
ثمة روح هاجعة في روحك فابحثْ عنها
في جبلك ثمة منجم ، ابحث عنه
فيا أيها الصوفي الهائم ، إن كان في وسعك البحث
فيك لا تبحث في خارجك ، بل ابحث عنهما
*********************************************
7
فارسي:

در راه طلب، عاقل و ديوانه يكيست
در شيوه عشق، خويش وبيگانه یکیست
آنرا كه شراب وصل جانانه دادند
درمذهب او كعبه وبتخانه يكيست

عربي:

في طريق البحث ، لا فرق بين العاقل و المجنون
في نهج الحبّ يكون القريب ُ و الغريب ُ سواء
و الكعبة و معبد الأوثان في دينه شيء واحد
لمن سُقيَ شراب الوصال الروحي للحبيب