واحة في اللحظة

قصيدة " واحة في اللحظة" للشاعر الإيراني سهراب سبهري


ترجمة: حميد كشكولي
إن بحثم عنّي،
فإنني وراء بلاد العدم.
ثمة مكان وراء بلاد العدم.
ووراء بلاد العدم عروق الهواء ممتلئة بزهور هندباء يأتين بأخبار الوردة المتفتقة لأبعد نبتة في الأرض.
وستجدون على الأرض أيضا آثار سنابك جياد فرسان ظريفين صعدوا في الصباح إلى
قمّة تل ّ معراج زهر الخشخاش.
وراء بلاد العدم نصبت ْ خيمة الرغبات :
يقرع جرس المطر ،
لكي يهرع نسيم عطش ٍ في قعر غصن.
فالإنسان هنا وحيد ،
ويجري في هذه الوحدة ظلُّ شجرةِ بتولا حتى الأبدية.
إن بحثتم عنّي ،
تعالوا برفق و هدوء ، لئلا يتجزع خزف وحدتي الرهيف .
2012-06-24

http://www.youtube.com/watch?v=tlX2YbIqLLk

النص الأصلي بالفارسية:

واحه‌يي در لحظه


به سراغ من اگر مي‌آييد
به سراغ من اگر مي‌آييد،
پشت هيچستانم.

پشت هيچستان جايي است.
پشت هيچستان رگ‌هاي هوا، پر قاصدهايي است
كه خبر مي‌آرند، از گل واشده دورترين بوته خاك.
روي شن‌ها هم، نقش‌هاي سم اسبان سواران ظريفي است كه صبح
به سر تپه معراج شقايق رفتند.
پشت هيچستان، چتر خواهش باز است:
تا نسيم عطشي در بن برگي بدود،
زنگ باران به صدا مي‌آيد.
آدم اين‌جا تنهاست
و در اين تنهايي، سايه ناروني تا ابديت جاري است.

به سراغ من اگر مي‌آييد،
نرم و آهسته بياييد، مبادا كه ترك بردارد
چيني نازك تنهايي من.